فرمان ذبح فرزند

ساخت وبلاگ

 

به حضرت ابراهیم (ع ) وحی می شود : باید با دست خودت سر فرزندت را ببری ، در همین منی که امروز ما به یارگار آن تسلیم فوق العاده ای که ابراهیم نشان داد ، گوسفند قربان می کنیم . (چون خدا گفته ، انجام میدهیم چون و چرا هم ندارد . ) بعد از دو سه بار که در عالم رؤ یا به او وحی می شود و یقین میکند که این وحی الهی است ، مطلب را با فرزندش در میان می گذارد . فرزند هم بدون چون و چرا می گوید : یا ابَتِ اَفعل ماتؤ مَرَ هر چه به تو فرمان رسیده است انجام بده ستجِدُنی ان شاءاللّه من الصّابرین (1) ان شاء اللّه خواهی دید که منهم خویشتنداری خواهم کرد . قرآن چه عجیب تابلو را مجسم می کند : فلمّا اَسلما 

چون ایندو تسلیم شدند یعنی در مقابل امر ما تسلیم نشان دادند و تلّهُ لِلجبین و او را به پیشانی خواباند (یعنی وقتی آخرین مرحله رسید که نه ابراهیم شک داشت که باید سر بچه اش را ببرد و نه اسماعیل شک داشت که سرش بریده می شود پدر باطماءنینه کامل و پسر با طماءنینه کامل ) و نادیناه ان یا ابراهیم قد صدّقت الرؤ یا (2) فریاد کردیم وحی کردیم که ابراهیم ! تو رؤ یا را به حقیقت رساندی ، انجام دادی ؛ یعنی هدف ما سر بریدن نبود ما نمی خواستیم که سر بریده شود . نگفت لازم نیست که این کار را عملی کنی گفت عملی کردی ، تمام شد چون آن چیزی که ما خواستیم این نبود که سر اسماعیل بریده شود ، بلکه ظهور اسلام و تسلیم شما پدر و فرزند بود که انجام شد . 
به نص قرآن خداوند به ابراهیم (ع ) در پیری فرزند داد . نص قرآن است که وقتی فرشتگان آمدند و به او خبر دادند که خداوند به تو فرزند خواهد داد ، زنش گفت : اَلَدُ و انا عجوزٌ و هذا بَعْلی شیخا من پیر زن بزایم یا این شوهر پیر مردم ؟ ! (یک اقا شیخ مهدی بود مازندرانی ، به شوخی می گفت بیشتر روی هذا بعلی شیخا تکیه داشت ) اَتعجبین مِن امر اللّه رحمت اللّه و برکاته علیکم اهل البیتِ فرشتگان به او 

گفتند : آیا از فرمان خدا تعجب می کنی ؟ رحمت خدا و برکات اوست بر شما اهل بیت . 
بنابراین خداوند به ابراهیم در پیری فرزند داده است . پس تا جوان بود بچه نداشت . او هنگامی فرزنددار شد که پیغمبر شده بود چون آیات قرآن درباره ابراهیم (ع ) - که خیلی زیاد است - نشان می دهد که ابراهیم پس از سالها که پیغمبر بود در اواخر عمر و در سنین هفتاد ، هشتاد سالگی خداوند به او فرزند می دهد و ده ، بیست سال بعد از آن هم زنده بوده است تا وقتی که اسحاق و اسماعیل هر دو بزرگ می شوند و اسماعیل آنقدر بزرگ می شود که با کمک ابراهیم (ع ) خانه کعبه را می سازند . 
آیه و اذِ ابتلی ابراهیم ربُّه بکلماتٍ فاتَّمهنَّ قال انّی جاعلک للناس اماما قال و من ذرِّیَّتی قال لاینال عهدی الظالمین (3) 
می گوید خدا ابراهیم را مورد آزمایشها قرار داد و او آن آزمایشها را به نهایت و کمال رساند . آنگاه خدا به او گفت : من تو را امام قرار می دهم . ابراهیم گفت : آیا از ذریه من هم ؟ جواب دادند که ستمگرانشان نه . 
این آیات مربوط به چه زمانی است ؟ آیا مربوط به اوایل عمر ابراهیم است ؟ مسلما مربوط به دوره قبل از نبوت نیست چون صحبت وحی است . مربوط به دوران نبوت است . آیا اوایل دوره نبوت است ؟ 
نه ، اواخر است به دو دلیل ؛ یکی اینکه می گوید بعد از آزمایشها بود .

آزمایشهای ابراهیم همه در طول دوره نبوت بوده و مهمترین آنها در اواخر عمر ابراهیم بوده است و دیگر آنکه در همین آیه صحبت از ذریه اوست . از اینکه گفته است : و من ذریتی معلوم می شود که داشته است . 
این آیه به ابراهیم رسولِ نبی ، تازه در آخر عمر می گوید : انی جاعلک للناس اماما . معلوم می شود که ابراهیم پیغمبر بوده است ، رسول بوده است این مراحل را طی کرده بوده است ولی یک مرحله دیگر بوده که هنوز ابراهیم به آن نرسیده بوده است و نرسید مگر بعد از پایان دادن تمام آزمایشها . آیا این نشان نمی دهد که در منطق قرآن یک حقیقت دیگری هست که نامش امامت است ؟ (4

1- صافات / 102
2- صافات /102

3- بقره / 124
4- امامت ، مجموعه آثار، ج 4، ص 919 - 921

حکایتها و هدایتها در آثار شهید مطهری - محمد جواد صاحبی

 

وبلاگ شخصی عباس واعظ (بردخون)...
ما را در سایت وبلاگ شخصی عباس واعظ (بردخون) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abbasvaezo بازدید : 241 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 4:22